1- آندری روبلف (1966)
فیلم
پس از ابداع ایده مونتاژ مدرن در کلاسیکهای صامتی مانند کشتی جنگی پوتمکین، فیلمسازان اتحاد جماهیر شوروی در دوران استالینیسم عقبنشینی غمانگیزی را پشت سر گذاشتند. حماسه عظیم آندری تارکوفسکی درباره ماهیت خود آزادی هنری است: طرح داستان بر اساس زندگی یک نقاش نمادهای مسیحی قرن پانزدهمی است که آثارش فراتر از سیاست است.اتصال لپتاپ به تلویزیون
طبیعتاً خود تارکوفسکی وارد آب داغ شد، اما فیلم او - که در ابتدا ممنوع بود - ارزشش را داشت.
2- ویریدیانا (1961)
فیلم
لوئیس بونوئل هرگز گاو مقدسی را ملاقات نکرد که نخواست آن را در یک استیک متوسط کمیاب کباب کند، و یورش همه جانبه کارگردان به نوآر او - کاتولیک - یک بوفه مجازی از کفرگویی است. این فیلمساز که پس از یک تبعید حرفه ای به اسپانیا دعوت شده بود، به دولت فرانکو با داستانی تند از زنی مقدس که تقوای او درد بی پایانی را به همراه دارد، پاداش داد. تقلید هجوی فیلم شام آخر به تنهایی کافی بود تا واتیکان این طنز را ممنوع کند – که باعث شد بعداً احیای حرفه بوئل و پیروزی در کن آن سال شیرینتر شود.
3- روز خشم (1943)
فیلم
اینکه فیلم کلاسیک سیاه و سفید شدید کارل تئودور درایر را داستانی از جادوگری قرن هفدهمی بنامیم، این عامل ترس را کمی بیشتر می کند، اما یک زن مسن دلپذیر در واقع در آتش سوزانده می شود – نه قبل از اینکه برای کشیش تحت تعقیب خود و کشیش او آرزوی بدی کند. همسر دوم بسیار جوانتر (در حال حاضر با پسر بالغ خود چشم می دوزد). بقیه فیلم مانند یک مهیج آخرالزمانی بازی می کند که شهوت، ایمان، خانواده و خاکستر در گردابی می چرخد.
4- پیروت لو فو (1965)
فیلم
ادای احترام ژان لوک گدار به داستان عامه پسند، کاندیدای قوی برای حیله گرترین قطعه آژیت پاپ دهه 60، ژان پل بلموندو و آنا کارینا را در نقش عاشقان جنایتکار در لم بازی می کند. اما مجموعه نقل قول های او از فیلم های بالزاک و بی فقط برای مغز در کوزه مناسب نیست.جمله واره های انگلیسی
این تحریککننده فرانسوی در رنگارنگترین (به معنای واقعی کلمه)، بهطور سرایتکنندهای جاز و از نظر سیاسی نامفهومتر است. این اثر کلیدی انتقالی در یک حرفه طولانی فیلمسازی درگیر و خشمگین است.
1- آندری روبلف (1966)
فیلم
پس از ابداع ایده مونتاژ مدرن در کلاسیکهای صامتی مانند کشتی جنگی پوتمکین، فیلمسازان اتحاد جماهیر شوروی در دوران استالینیسم عقبنشینی غمانگیزی را پشت سر گذاشتند. حماسه عظیم آندری تارکوفسکی درباره ماهیت خود آزادی هنری است: طرح داستان بر اساس زندگی یک نقاش نمادهای مسیحی قرن پانزدهمی است که آثارش فراتر از سیاست است.اتصال لپتاپ به تلویزیون
طبیعتاً خود تارکوفسکی وارد آب داغ شد، اما فیلم او - که در ابتدا ممنوع بود - ارزشش را داشت.
2- ویریدیانا (1961)
فیلم
لوئیس بونوئل هرگز گاو مقدسی را ملاقات نکرد که نخواست آن را در یک استیک متوسط کمیاب کباب کند، و یورش همه جانبه کارگردان به نوآر او - کاتولیک - یک بوفه مجازی از کفرگویی است. این فیلمساز که پس از یک تبعید حرفه ای به اسپانیا دعوت شده بود، به دولت فرانکو با داستانی تند از زنی مقدس که تقوای او درد بی پایانی را به همراه دارد، پاداش داد. تقلید هجوی فیلم شام آخر به تنهایی کافی بود تا واتیکان این طنز را ممنوع کند – که باعث شد بعداً احیای حرفه بوئل و پیروزی در کن آن سال شیرینتر شود.
3- روز خشم (1943)
فیلم
اینکه فیلم کلاسیک سیاه و سفید شدید کارل تئودور درایر را داستانی از جادوگری قرن هفدهمی بنامیم، این عامل ترس را کمی بیشتر می کند، اما یک زن مسن دلپذیر در واقع در آتش سوزانده می شود – نه قبل از اینکه برای کشیش تحت تعقیب خود و کشیش او آرزوی بدی کند. همسر دوم بسیار جوانتر (در حال حاضر با پسر بالغ خود چشم می دوزد). بقیه فیلم مانند یک مهیج آخرالزمانی بازی می کند که شهوت، ایمان، خانواده و خاکستر در گردابی می چرخد.
4- پیروت لو فو (1965)
فیلم
ادای احترام ژان لوک گدار به داستان عامه پسند، کاندیدای قوی برای حیله گرترین قطعه آژیت پاپ دهه 60، ژان پل بلموندو و آنا کارینا را در نقش عاشقان جنایتکار در لم بازی می کند. اما مجموعه نقل قول های او از فیلم های بالزاک و بی فقط برای مغز در کوزه مناسب نیست.جمله واره های انگلیسی
این تحریککننده فرانسوی در رنگارنگترین (به معنای واقعی کلمه)، بهطور سرایتکنندهای جاز و از نظر سیاسی نامفهومتر است. این اثر کلیدی انتقالی در یک حرفه طولانی فیلمسازی درگیر و خشمگین است.